پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : چند روز پیش و تقریبا هم زمان با تصمیم دولت استرالیا برای اجرای سیاست های سخت گیرانه در خصوص پناه جویانی که به طور غیرقانونی و از طریق دریا به این کشور وارد می شوند، خبرهایی از شورش ایرانیان پناه جویی که مدت هاست در جزیره نائورو، کوچکترین جمهوری دنیا، به امید اعطای پناهندگی و یا مهاجرت به استرالیا در شرایط بسیار بدی به سر می برند، منتشر شد.
بر اساس گزارش های منتشر شده، پناهجویان مستقر در اردوگاه پناهندگی جزیره نائورو، که 545 نفر عنوان شده و بیش از نیمی از آن ها ایرانی هستند، حدود 8 روز پیش، در واکنش به تصمیم جدید دولت استرالیا در عدم اعطای پناهندگی به پناه جویان غیرقانونی وارد شده از مرزهای دریایی، دست به اعتراض زده و از سوی پلیس و مردم محلی، به شدت سرکوب شدند. پناه جویانی که با امکانات حداقلی زندگی کرده و در معرض رفتارهای تبعیض و تحقیر آمیز قرار دارند.
بر اساس گزارش های منتشر شده توسط خبرگزاری های مختلف، در سال 2013، بیش از یک سوم از حدود 15000 پناه جویی که به طور غیرقانونی از طریق دریا وارد استرالیا شده اند، ایرانی بوده اند. این رقم، نسبت به سال های گذشته، رشدی حدودا سه برابری را نشان می دهد.
هم زمان با افزایش مهاجرت ایرانیان به برخی از کشورها، به نظر می رسد رفتارهای تحقیر آمیز با ایرانیان به شدت افزایش یافته است. با وجود این، اعمال سیاست های سختگیرانه و خصومت آمیز علیه ایران و تحریم کشور، در این رویکردها بی تاثیر نیست.
در واقع، شهروندان ایرانی، قربانی سیاست های خصمانه ای شده اند که به بهانه ی تحریم نظام سیاسی از سوی قدرت های جهانی اعمال می شوند؛ چه در امور مادی و زندگی آنان و چه در نگاه کلی به ایرانیان. به طور مثال، تصمیم دولت اندونزی – که با همراهی و فشار دولت استرالیا شکل گرفت - برای لغو اعطای روادید به ایرانیان در فرودگاه های آن کشور، به دلیل آن که به ادعای آنان، ایرانیان از این کشور برای «مهاجرت غیرقانونی» و یا «قاچاق مواد مخدر» استفاده می کنند، نه تنها نشان از تشدید فشار، بلکه از افزایش رفتارهای تعمدی تحقیرآمیز علیه شهروندان ایرانی در کشورهای مختلف حکایت دارد.
با وجود این، بحث نگارنده، در خصوص برخورد نامناسب با افراد مختلفی که به طور قانونی از کشور خارج می شوند و یا این که در سایر کشورهای حضور دارند، نیست. همچنین قصد ندارم که نوع برخورد با ایرانیان مسافر و یا مقیم دبی، و حتی برخورد در کشورهایی که از هیچ نظر قابل مقایسه با عظمت، قدمت و قدرت ایران نیستند، را بازگو کنم. بحث من اتفاقا در خصوص افرادی است نظیر کسانی که در جزیره نائورو و یا در سایر اردوگاه های پناه جویان در کشورهای مختلف زندگی می کنند و از هیچ ملجا ملی قانونی برخوردار نبوده، حمایت های بین المللی نیز یا از آن ها صورت نمی گیرد و یا در حداقل ممکن است.
مهاجران غیرقانونی به ویژه از نوعی که در بالا به آن اشاره شد و با به خطر انداختن جان خود، در پی زندگی بهتر، به سایر کشورها مهاجرت می کنند، معمولا افرادی هستند که در کشور خود با مشکلات مادی و معیشتی زیادی مواجه بوده و امیدی به آینده ای بهتر در کشور خود، ندارند؛ آینده ای که بخش مهم آنان به زندگی روزمره و مادی آنان باز می گردد. مشکلات اقتصادی کشور هم باعث شده تا سیل مهاجرت این نوع افراد در سال های اخیر افزایش یابد؛ مشکلاتی که این افراد عمدتا در ایجاد آن نقش نداشته و قربانی سیاست های داخلی و بین المللی درست و نادرست شده اند.
در عین حال این افراد به هر دلیلی که از کشور خارج می شوند و از طریق قانونی و غیرقانونی، به دنبال ورود به کشوری هستند که در تصور آنان، کورسوی امیدی برای زندگی بهتر در آن وجود دارد، شهروند ایرانی بوده و از منابع انسانی آن محسوب می شوند. لذا باید در هر جای دنیا، به هر طریقی از حقوق شهروندی برخوردار باشند؛ حتی کسانی که مجبور هستند برای به دست آوردن شرایط پناه جویی، از تمامی مدارک رسمی تابعیتی بگذرند. از یاد نبریم که ایرانی بودن فقط صرف وجود مدارک تابعیت نیست، ایرانی بودن در درون خود، پیوستگی و همبستگی هایی دارد که فراتر از یک رابطه ی صرفا حقوقی تعریف می شود. از همین روست که ایرانی های مستقر در اردوگاه های پناه جویی نائورو و یا جزیره پاپوا گینه نو و یا هر نقطه ی دیگری، که بیشتر آنان هم در این کشور و هم در مقصد، قربانی شرایط هستند، باید از حقوق یک شهروند ایرانی برخوردار بوده و از حمایت ملی کامل و قابل اتکا و اعتمادی برخوردار باشند. ایرانیان پناه جویی که در جزیره ی نائورو، دست به شورش گسترده زدند، قطعا هم امید به آینده ی خود را از دست داده بودند؛ هم امید به بهبود شرایط در چشم انداز کوتاه و یا میان مدت و هم امید یا خواست به بازگشت.
اینک که دولت جدید با شعار تدبیر و امید، سکان اجرایی کشور را به دست می گیرد، خوب است با توجه به اوضاع ایرانیان پناه جو و حمایت دیپلماتیک و انسانی از آنان، از هر راه ممکن، امید را به آنان بازگرداند. قطعا بازگشت امید به آنان، چه آن ها را بازگرداند و چه به واسطه ی حمایت دولت ایران، از شرایط بهتری برخوردار شوند، اعتماد را در بین این سرمایه های انسانی بلکه در بین همه ایرانیان توسعه خواهد داد.
اگر هر ایرانی، در هر نقطه از دنیا، با پاسپورت ایران و یا بدون آن، به حسی از حمایت و اعتنای ملی برسد، قطعا به نیرویی بالقوه برای حمایت از این کشور تبدیل خواهد شد؛ نیرویی که با میلیون ها دلار سرمایه گذاری نیز قابل ساخته شدن نیست. توسعه و تعمیق سرمایه اجتماعی، نه تنها وظیفه ی دولت که برای بقای کشور، امری ضروری و حیاتی است. از همین روست که انتظار می رود، دولت جدید، به محض استقرار، با وجود اقبال ملی و بین المللی و وجهه ی مثبت خود، به سرعت به مساله ی ایرانیان پناه جو، به طور ویژه رسیدگی کند و به این وضع اسف بار و تحقیر آمیز خاتمه دهد.