صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۱۶۲۷۷
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۴ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۲
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سایت جماران در یادداشتی به قلم حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی خسروی، جامعه مجمع روحانیون مبارز نوشت:

در این سخن شکی نیست که حوادث انتخابات سال 88 عدّه‌ای را به کناره‌گیری از سیاست وا داشت یا حداقل به تردید انداخت. خصوصاً برخی از کسانی که سیاست را عین دیانت می‌دانستند ترجیح دادند دین‌شان را از سیاست جدا کنند تا حداقل اگر سیاست‌شان لطمه دیده دیانت‌شان لطمه نبیند و تصمیم گرفتند از ورود به سیاست و شرکت در انتخابات پرهیز کنند. متاسفانه تعداد کسانی که این گونه می‌اندیشند کم نیستند. نمونه آن را دو سال قبل، در سردی انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد بودیم.


در آستانه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری همچنان این فضای سرد و سکوت حاکم بود، ناگهان بارقه امیدی در دل‌ها درخشید، هاشمی آمد مردی که انقلاب را با پوست، گوشت و جانش چشیده و سختی‌های طاقت‌فرسای آن را قبل از پانزده خرداد 42 تا امروز در تمام عرصه‌ها به جان خریده است. هاشمی با نهایت ایثار و فداکاری آمد. آمد تا یکبار دیگر دل‌های رمیده را با نظام آشتی دهد، آمد تا بار دیگر دشمن قسم خورده انقلاب و کشور را مأیوس کند. آمد تا روح امید و نشاط را به کالبد سرد جامعه باز گرداند. 


از لحظه‌ای که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مقابل درخواست اقشار مختلف گفت: «نمی گویم که نمی‌آیم»  و امید در دل‌ها زنده شد، از همان لحظه توپخانه دشمن شروع به کار کرد. شبکه‌های ضد انقلاب خصوصاً صدای امریکا که از احتمال حضور ایشان به شدت عصبانی شده بود از هرگونه تهمت و افترا برای تخریب ایشان دریغ نکرد و با بمباران تبلیغاتی آتش تهیه را ریختند، گاهی از طریق مصاحبه با ورشکستگان سیاسی و زیر سئوال بردن خدمات گذشته ایشان و گاهی با گزارش، تحلیل و ترفندهای تبلیغاتی از عدم تمایل مردم به ایشان سعی در یأس آفرینی و خالی کردن دل مردم داشتند. امّا به فضل خداوند و اخلاص این مرد بزرگ، نه هرروز بلکه هر ساعت و هر دقیقه بر تعداد علاقه‌مندان و استقبال کنندگان از حضور ایشان افزوده شد، و می‌رفت تا با شکو‌ه‌ترین انتخابات در پنجاهمین سالگرد نهضت امام و در حساس‌ترین زمان‌ها رقم بخورد، ناگاه در کمال ناباوری رئیس  مجمع تشخیص مصلحت نظام، سلب صلاحیت گردید و به اعتقاد برخی با رد صلاحیت ایشان پازل دشمن تکمیل و مردم ناامید و دشمن شاد شدند.


چهارشنبه یکم خرداد 92 زیرنویس شبکه خبر اشک از چشمان یاران انقلاب جاری کرد. آن روز و آن لحظه از حافظه تاریخ ایران محو نخواهد شد لحظه‌ای که دشمنان قسم خورده از شادی در پوست نمی‌گنجیدند، اما بسیاری از علما، متدینین و جوانان مغموم و اندوهگین شدند. ولی چه باید کرد جز صبر و سکوت.


 من که از آتش دل چون خم می در جوشم      


مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم


 و به تعبیر یادگار حضرت امام: تا بوده چنین بوده. آری این اولین و آخرین تازیانه روزگار بر پیکر حق‌طلبی و عدالت خواهی نبوده و نیست.


به هر حال، هر چه بود؛ گذشت امّا در حاشیه این حرکت نسنجیده امواجی پدید آمد که دیر یا زود تأثیر خود را بر فکر و فرهنگ جامعه خواهد گذاشت. این سرخوردگی را نباید سرسری گرفت. بر آگاهان جامعه است در برابر این سونامی که می‌رود تا ارزش‌های دینی، ملّی و انقلابی ملت بزرگ ایران را همراه خود ببرد بایستند و چاره‌ای بیندیشند.


اینک به منظور آگاهی از تأثیرات مخرب این اقدام در نکات ذیل دقت فرمایید: 


اولاً: بالاترین سرمایه اجتماعی یک ملّت اعتماد به مسئولان و کارگزاران است، و شورای نگهبان در میان مناصب حکومتی جایگاهی بس والا دارد. سلب اعتماد مردم از آن جایگاه والا همان و فرو ریختن کاخ آمال و آرزوهای ایمانی و انقلابی مردم همان. خدای نخواسته اگر جامعه در صداقت اعضای آن تردید کند با صرف هیچ هزینه‌ای نمی‌توان آن را ترمیم کرد. متأسفانه در قضیه اخیر توسط سخنگوی شورای نگهبان یکی از مهمترین دلایل رد صلاحیت آیت‌الله هاشمی شرایط سنی ایشان عنوان شد. ولی کیست که نداند دلیل ردّ آقای هاشمی سالخوردگی نبود. متأسفانه خبرها حاکی از آن است که شورای نگهبان ابتدا ایشان را با اکثریت آراء تأیید کرده بود ولی پس از رسیدن برخی گزارشات مجدداً تشکیل جلسه داده و ایشان را رد کردند. آیا وقتی تأیید کردند شناسنامه آقای هاشمی و تاریخ تولد ایشان در دسترس نبود و پس از رسیدن گزارش متوجه کبر سن ایشان شدند؟ یا می‌دانستند ولی ایشان در جلسه اول در مرز کهولت بوده و پس از سه روز به کهولت سن رسید؟ آیا اگر فرضاً آیت‌الله مهدوی کنی با تشخیص شرایط بحرانی کشور ثبت نام کرده بودند ایشان را هم به خاطر کهولت سن رد می‌کردند؟ آیا اگر می‌دانستند آقای هاشمی از اقبال مردم برخوردار نیست و رأی لازم را نخواهد آورد باز هم  ایشان را به دلیل شرایط سنی رد می‌کردند؟ پاسخ‌ها روشن است و همه می‌فهمند. ای کاش شورای نگهبان این دلیل را ارائه نکرده بود چنان‌که دلایل رد صلاحیت دیگران را اعلام نکرد. اجازه می‌دادند تا هر کس بر اساس ذهنیت و گمان خود دلیلی را بتراشد. نه آن‌که با استناد به ادعایی که خلاف واقع بودن آن مانند روز بر همگان روشن است به جایگاه مقدس شورای نگهبان آسیب بزنند. ما حق نداریم شورای نگهبان را تضعیف کنیم ولی آیا خود شورای نگهبان مجاز است جایگاه خود را تضعیف کند؟ مفاد آیه کریمه «أتأمرون الناس بالبّر و تنسون انفسکم» تکلیف و وظیفه را بر همگان یکسان کرده است.     


ثانیاً: بسیاری از مردم فهیم ایران بر اساس وصیت امام خمینی(س) شرکت در انتخابات را تکلیف می‌دانند و از ابتدای انقلاب تا کنون به رغم همه نامهربانی‌ها و تنگناها سعی کرده‌اند این تکلیف را به جای آوردند. امّا نکته اینجاست اگر میلیون‌ها نفر از نسل دوم و سوم انقلاب تحقق آرمان‌های خود را در شرایط حاضر تنها در انتخاب آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌دیدند ـ چنان‌که نظر سنجی‌ها و واقعیت همین را می‌گوید ـ و تصمیم داشتند با رأی به ایشان تکلیف خود را ادا کنند حال که کاندیدای مطلوب‌شان رد شده و زمینه حضور را از آن‌ها سلب کرده‌اند آیا تکلیف شان ساقط نشده و آیا برای عدم شرکت حجت شرعی ندارند؟ اگر با شرکت نکردن در انتخابات، به قول آقایان، مرتکب گناه شده باشند گناه‌شان به گردن کیست؟


ثالثاً: امید و نشاط لازمه زندگی است. روان‌شناسان گفته‌اند لحظه قبل از انتحار و خود کشی لحظه یأس و نومیدی مطلق است. جامعه ناامید جامعه‌ای است مرده و در برابر همه خطرات آسیب‌پذیر. حضور هاشمی می‌توانست به جامعه گرمی و نشاط ببخشد و از آسیب پذیری ها بکاهد. افسوس که قدر این نعمت دانسته نشد. مسلّماً حماسه با شعار محقق نمی‌شود، حضور امثال هاشمی و خاتمی است که می‌تواند حماسه مورد نظر رهبری را ایجاد کند. آیا می‌دانید با ردّ هاشمی چه امیدها بدل به یأس شد و چه جوانانی از شور و شوق بازماندند و از نیمه راه به خانه اوّل بازگشتند؟ ممکن است برخی از عزیزان اقدام شورای نگهبان را از سر دلسوزی برای حفظ ارزش‌های انقلاب بدانند و با توجیه و تفسیری دیگر این تصمیم را نشانه دقت و احتیاط اعضای محترم آن نهاد بدانند. در پاسخ به این توجیه توجه دوستان را به سخن تاریخی امام خمینی(س) که اتفاقاً در زمینه انتخابات خطاب به اعضای محترم شورای نگهبان فرموده اند جلب می‌کنم.


بنیانگذار جمهوری اسلامی با انتقاد از برخورد شورای نگهبان فرمودند: «..... کسانی که احتیاط یا وسوسه‌ای در امر انتخابات می‌کنند بهتر است کمال احتیاط را برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی و اسلام بنمایند»(صحیفه امام ج 21، ص 36) بدون تردید اگر به رهنمودهای امام عمل می‌شد اعتبار و موقعیت جمهوری اسلامی و اسلام غیر از این بود که متأسفانه امروز در ایران و جهان مشاهده می‌کنیم. آری یک تصمیم نابجا، کار آمدی اسلام و اندیشه امام را در اداره جامعه و حاکمیت مردم سالاری دینی زیر سئوال می‌برد و فرصتی را به دشمن می‌دهد تا با تکیه بر این عنوان که «قدرت حتی به نزدیکترین افراد هم رحم نمی‌کند» دستمایه ساخت ده‌ها برنامه را برای کوبیدن اسلام و انقلاب اسلامی فراهم آورد.


چه باید کرد؟


نکته آخر و مطلب اساسی این‌که: به رغم همه تنگناها و معضلات، براساس آموزه‌های قرآن کریم و احادیث اهل بیت(ع) و سیره و روش امام خمینی(س) باید به رحمت بی منتهای الهی امیدوار بود و باید یأس را که از جنود شیطان است از خود راند. اگر افکار عمومی تمایل داشته باشد حتی از میان همین کاندیداهای موجود هم می‌توان یکی دو نفر را یافت که حداقلی از آرمان‌های ملّت بزرگ ایران را محقق سازد. در میان این جمع هستند کسانی که بدون واهمه از مظلوم دفاع می‌کنند و منافع ملی را بر منافع دیگران ترجیح می‌دهند و با اعتقاد به لزوم تغییر جدی در مدیریت کشور، طرح مدّون و جامعی با بهره گیری از تجارب همه متخصصان و کارشناسان برای رفاه، آسایش و پیشرفت مردم فراهم آورده اند. گرچه به تعبیری، هیچ‌کس هاشمی نمی‌شود ولی به فضل خداوند بیشه ایران خالی از شیران نیست و ملّت قهرمان پرور ایران قهرمانان گمنام فراوان دارد که اگر فرصت ظهور و بروز به آنان داده شود مردم خواهند دید که این کشور بزرگ چه شایستگانی را در سایه تعالیم اسلام و اندیشه تحول آفرین خمینی کبیر در دامن خود پرورش داده است، چنان‌که در چند روز گذشته گوشه‌ای از آن به نمایش گذاشته شد. باید به لطف خدا و اراده توفنده مردم امیدوار بود که « هزار باده ناخورده در رگ تاک است.»


هرچند عمکرد برخی، آگاهانه یا ناآگاهانه، گاهی مانع تحقق آرمان‌های امام و عمل به وصیت ایشان می‌شود. اما نباید فراموش کرد که بر اساس تأکید مکرر امام خمینی(س)، صاحبان اصلی انقلاب مردمند. مردم تا کنون ثابت کرده‌اند که در عمل به وصیت امام همواره پیشروتر از مسئولین بوده‌اند. همت آنان می‌تواند به یاری خداوند هر مانعی را از سر راه بر دارد. امید است با جلب اعتماد مردم و انتخاب فردی آشنا با مبانی امام و آگاه به مسائل داخلی و بین‌المللی، هم کشور در مسیر پیشرفت و تعالی قرار گیرد و هم پازل دشمن در نیل به اهداف خود کامل‌تر  نشود، و هم شور و نشاط یکبار دیگر به جامعه برگردد.


وصیت فراموش نشدنی امام را حسن ختام این سخن قرار می‌دهم که فرمودند: «وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات چه انتخاب رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخابات خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند».(صحیفه امام، ج 21، ص 421)