پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «اسفندیار رحیممشایی». این اسم یکی از ابهامات فضای انتخاباتی است.
انتخابات ریاستجمهوری در حالی چهلوچند روز دیگر برگزار خواهد شد که نحوه
حضور طیف دولت و مشخصا مشایی در این اتفاق مهم یکی از سوالهای بیجواب
است که به نظر میرسد برای روشن شدن آن باید در انتظار ثبتنام کاندیداها و
همچنین اعلامنظر شورای نگهبان در رابطه با صلاحیت آنها باشیم.
صادق
زیباکلام، تحلیلگر مسایل سیاسی، در این زمینه معتقد است «اصولگرایان،
آقایان خاتمی یا هاشمی را به رحیممشایی ترجیح میدهند. برای این جریان،
انتخاب خاتمی و هاشمی برای کسب سمت ریاستجمهوری انتخاب بد است، اما
ریاستجمهوری مشایی انتخاب بدتر.»
گفتوگوی «شرق» با صادق زیباکلام در زیر میآید:
شما
در جایی عنوان کردید که در صورت کاندیداتوری رحیممشایی، یا آقای خاتمی یا
آیتالله هاشمیرفسنجانی وارد کارزار انتخاباتی میشوند. اما تایید صلاحیت
رحیممشایی با توجه به مشاهدات ممکن است؟
من نگفتم که حضور
آقای مشایی به طور کامل، قطعی یا منتفی است. در حقیقت نمیدانم که آقای
احمدینژاد، از چه قدرتی برخوردار هستند و قدرت مانورشان چقدر است که
بتوانند تایید صلاحیت رحیممشایی را قطعی کنند. شخصا بر این باورم که
احمدینژاد نمیتواند برای تایید صلاحیت رحیممشایی کاری انجام دهد.
این باور که آقای احمدینژاد فکر میکند صلاحیت آقای مشایی در شورای نگهبان رد میشود، درست است؟
ببیند!
برای فهمیدن این مساله لازم نیست که رییسجمهور باشید. حتی کودک اول
دبستانی نیز میداند که صلاحیت آقای مشایی در شورای نگهبان تایید نمیشود.
اما اکنون بحث اصلی این است که آیا احمدینژاد میتواند با استفاده از حکم
حکومتی، مانند تایید صلاحیت آقای معین در انتخابات ۸۴، آقای مشایی را وارد
انتخابات کند یا خیر. اما اگر شرطبندی در اسلام حلال بود، حتما بر روی این
مساله شرط میبستم که آقای مشایی وارد انتخابات نمیشود و آقای احمدینژاد
هم قادر به گرفتن تایید صلاحیت نیست. احتمال اینکه رحیممشایی وارد رقابت
بشود بسیار ضعیف است.
یعنی ثبتنامی هم در کار نیست؟
اگر
ثبتنامی هم صورت بگیرد، تایید صلاحیتی در کار نیست. بعید میدانم که نفوذ
آقای احمدینژاد به قدری باشد که بتواند در صورت مخالفت احتمالی شورای
نگهبان با تایید صلاحیت مشایی، راه دیگری برای تایید صلاحیت نهایی او بیابد
و برای آقای مشایی تاییدیه بگیرد.
اگر صلاحیت مشایی تایید شد، باید منتظر چه اتفاقی باشیم؟
در
این صورت و با توجه به اینکه آقای مشایی رای سنگینی دارد، برای اصولگرایان
تنها یک راهحل وجود دارد و آن هم جلوگیری از پیروزی او در انتخابات است.
برای رسیدن به این هدف یا آقای خاتمی باید به عنوان نامزد اصلاحطلبان وارد
انتخاب شوند یا آقای اکبر هاشمیرفسنجانی. تنها در این شرایط است که
اصولگرایان میتوانند مانع از پیروزی رحیممشایی شوند.
منظورتان این است که اصولگرایان آقای خاتمی را به مشایی ترجیح میدهند؟
این
تصور من است. اصولگرایان آقایان خاتمی یا هاشمی را به رحیممشایی ترجیح
میدهند. برای این جریان، انتخاب خاتمی و هاشمی برای کسب سمت ریاستجمهوری
انتخاب بد است، اما ریاستجمهوری مشایی انتخاب بدتر. چراکه آقایان خاتمی و
رفسنجانی در طول هشت سال ریاستجمهوریشان، در تجزیه و تحلیل نهایی
هیچگاه در مقابل رهبری قرار نگرفتهاند. هیچکدام از این دو نفر، نه در
برابر رهبری و نه در برابر روحانیت قرار نگرفتند.
از دید
اصولگرایان، آقای احمدینژاد در جریان وزیر اطلاعات، عملکرد مناسبی نداشت.
به همین جهت هرچند انتخاب آقایان خاتمی و هاشمی برای اصولگرایان تلخ است،
اینکه رحیممشایی رییسجمهور بشود و احمدینژاد همچنان در قدرت حضور داشته
باشد، انتخابی تلختر است. اما اگر حدس قریب به یقین من تحقق پیدا کند و
آقای مشایی وارد رقابت نشود، در آن صورت اصولگرایان نه صلاحیت آقای خاتمی
را تایید و نه با حضور آقای هاشمیرفسنجانی موافقت میکنند. بنابراین با
عدم کاندیداتوری رحیممشایی تکلیف آقای هاشمیرفسنجانی و خاتمی هم روشن
میشود و اساسا حضور اصلاحطلبان هم منتفی میشود.
این ذهنیت که «احمدینژاد دنبال تمدید موقعیت فعلیاش است» تا چه حد ذهنیتی بر اساس رفتارهای رییسجمهور فعلی است؟
صددرصد!
اصولا چرا باید احمدینژاد بهراحتی قدرتی را که در هشت سال اخیر پیدا
کرده، در اختیار گروه دیگری ببیند و بهراحتی موقعیت فعلیاش را از دست
بدهد؟ او حتما دنبال این است که دولت یازدهم، دولتی برآمده از دولتهای نهم
و دهم باشد.
در این صورت اصرار به نامزدی مشایی عجیب است. به هر حال تشخیص ردصلاحیت او برای محمود احمدینژاد نمیتواند کار سختی باشد.
یک فرضیه است که با طرح مشایی شرایطی به وجود میآورد تا مخالفانش با گزینههایی چون نیکزاد یا مثلا هاشمیثمره کنار بیایند.
این افراد میتوانند به مانند مشایی، روی رای مردم حساب کنند؟
به
نکته خوبی اشاره کردید. اشکال این تئوری این است که در میان چهرههای
دولتی فقط رحیممشایی است که رای بالایی در لایههای مختلف جامعه دارد و به
همین دلیل تنها راه موفقیت احتمالی دولتیها این است که با مشایی وارد
انتخابات شوند. به هر حال باید قبول کرد که موقعیت مشایی خاص است و رای
دارد.
رای مشایی از کجا میآید؟ به واسطه ارتباط با احمدینژاد یا داشتههای فردی او؟
مشایی
حتما رای سنگینی در جامعه دارد. باید دید چه کسانی به مشایی رای خواهند
داد؛ گروه اول طرفداران احمدینژاد هستند با این توضیح که بنده معتقدم اگر
احمدینژاد میتوانست در انتخابات فعلی شرکت کند، ۱۰ یا ۱۵میلیون رای داشت.
ایشان با تمام توان تلاش خواهد کرد که در روز ۲۴ خرداد به مشایی رای
بدهند. سوال این است که چه درصدی از ۱۰ یا ۱۵میلیون به مشایی رای میدهند
که باید گفت نیمی از آنها بیایند و به مشایی رای بدهند که حدود هفتمیلیون
رای میشود. همچنین آرای خاکستری که به معترضان تعلق دارد، فقط در صورت
حضور مشایی است که در پای صندوقهای رای حاضر خواهند شد و به او رای خواهند
داد.
بخش دیگری از رای مشایی از جانب ایرانیان خارج از کشور است.
همچنین گروهی از طرفداران اصلاحات اگر هاشمی و خاتمی نیایند، مشایی را به
برخی کاندیداها ترجیح خواهند داد. اگر همه اینها را جمع بزنیم، به رقمی
حدود ۲۰میلیون رای برای رحیممشایی میرسیم. به همین دلیل است که معتقدم
اصولگرایان دو راه بیشتر ندارند: یا جلوگیری کنند از ورود مشایی به
انتخابات یا اینکه میوه تلخ فروتنی را بخورند و از هاشمی یا خاتمی بخواهند
برای رقابت با مشایی وارد انتخابات شوند. البته به حدس من اصولگرایان
نمیگذارند تا مشایی بتواند بهعنوان کاندیدای انتخاباتی در معرض رای مردم
قرار بگیرد.