پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : فارس: کمند اميرسليماني ميگويد: متاسفانه در دهه گذشته شاهد بودهايم که يکسري افراد تنها به دليل چهره خوب در سينما کار کردهاند.
در
ادامه طرح سوالات مردمي از بازيگران و سينماگران، اينبار با کمند
اميرسليماني بازيگر سينما،تئاتر و تلويزيون به گفت وگو پرداختيم که او بعضا
به برخي از اين سوالات پاسخهاي متفاوتي داده است.
* اگر بازيگر نبوديد دوست داشتيد چه کاره مي شديد؟
به هرحال دوست داشتم کار هنري انجام بدهم و در بخش حرکت و موسيقي فعاليت مي کردم.
*دوست داشتيد چه نقشي را بازي کنيد که بازي نکردهايد؟
در
کارهاي خارجي هميشه از زمان کودکي دوست داشتم نقش اسکارلت در فيلم «برباد
رفته» را بازي کنم و در کارهاي ايراني هم نقشهايي که خانم معتمدآريا
بازي کردهاند هميشه مورد علاقه من بوده است.
* آيا بوده بعد از سالها از نحوه بازيتان خجالت بکشيد؟
پيش آمده که نقشي را دوست نداشته باشم اما آنقدر بد نبوده که خجالت بکشم ولي ته دلم خودم از آن نقش راضي نبودم.
* در بازيگري الگوي خاصي داشتيد؟
من
از کودکي زياد به الگوبرداري اعتقاد نداشتم چون ميديدم بازيگران موفق
کساني هستند که شيوه و مدل خودشان را دارند اما خيلي از بازيگران بوده اند
که هميشه دوست داشتم بدانم سر صحنه چه کاري انجام ميدهند که اينقدر خوب
بازي ميکنند و وقتي با اين بازيگران همبازي شدهام سعي کردم نکات خوب و
مثبتي از آنها ياد بگيرم.
* در چند سال اخير خيلي در مورد دستمزد
بازيگران صحبت ميشود اما آيا واقعا به نظر شما دستمزد بازيگران منصفانه
است و يا اينکه آيا پول بازيگران از پارو بالا ميرود؟
به هرحال ما
تعداد خيلي کمي بازيگر داريم که در شرايط خاصي بنا به شرايط کاري
دستمزدهاي بالا گرفتهاند که به نظر من حقشان بوده است چرا که وقتي حضور
بازيگري در يک فيلم باعث ميشود يک ميليارد تومان فروش کند بايد حق خودش را
بگيرد. اما اصولا اگر بازيگران 12 ماه سال سر کار باشند ميتوان ادعا کرد
که درآمد خوبي دارند و يا پولشان از پارو بالا ميرود اما وقتي من در سال
يک يا دو فيلم کار ميکنم اگر مبلغ آن تقسيم شود متوجه ميشويم که اصلا پول
زيادي نيست.
البته من خودم به عنوان يک بازيگر همراه با پدر و برادرم هيچکدام خانه نداريم، بنابراين پول ما از پارو بالا نميرود.
* برخي عنوان ميکنند که امروزه «مانکنهاي خوشچهره» جاي بازيگران واقعي را گرفتهاند نظر شما در اين خصوص چيست؟
چهره
يکي از فاکتورهاي حضور در بخش تصويري است اما به تنهايي کافي نيست و
متاسفانه در دهه گذشته شاهد بودهايم که يکسري افراد تنها به دليل چهره خوب
در سينما کار کردهاند. من در دهه 70 درس بازيگري را خواندم و آن زمان
خيلي مهم بود کسي که ميخواهد وارد عرصه بازيگري شود همه فاکتورهاي لازم
نظير استعداد،تحصيلات و چهره مناسب را داشته باشد اما به مرور تحصيلات و
استعداد از اين موضوع حذف شد.
ما بازيگراني داريم که امروز چهرههاي
خيلي مطرحي هستند و سالها تئاتر کار ميکردند و حتي برايشان تئاتر اينقدر
قداست داشت که حاضر نبودند در تلويزيون بازي کنند، يعني بخشهاي بازيگري
اينقدر تفکيک شده و قابل احترام بود.
* تعريف فيلمفارسي از نظر شما چيست؟
عموما
در يک دورهاي که اصطلاح فيلمفارسي مد شد يک خط کلي در فيلمهاي ما وجود
داشت که يک دختر و پسر جوان از دو طبقه اجتماعي متفاوت عاشق هم ميشوند و
در راه رسيدن به يکديگر بايد سختي بکشند و از ساز و آواز استفاده بشود و در
نهايت يک دوست فداکاري هم هميشه وجود داشت که بايد تلف ميشد تا آن دو نفر
به هم برسند. فيلمهايي که با اين سبک ساخته ميشدند به فيلمفارسي معروف
شدند. البته در سالهاي اخير هم يک دورهاي اين موج در سينماي ما افتاد و
به شکل مدرن اين فيلمفارسيها بازسازي شدند.
* چرا اغلب مراسم تشييع هنرمندان پيشکسوت خلوت است؟
البته
بخشي از شلوغ بودن يا نبودن مراسم تشييع هنرمندان به خود مردم باز
ميگردد. و مثلا سعدي افشار که همين اخيرا فوت کرد اگر از 100 جوان اسم او
را بپرسيد شايد 10 نفر هم او را نشناسند و بخشي از اين شايد کوتاهي
رسانهها و سينماگران در معرفي اين افراد بوده است. اما يک نسل بعد از اين
افراد بيشتر توسط مردم شناخته شدهاند. البته خيلي از مواقع در چنين
مراسمهايي شان و جايگاه آن هنرمند رعايت نميشود و يکي از دلايلي که خودم
به شخصه در مراسم تشييع شرکت نميکنم به دليل ازدحام و ناهماهنگي است که
ايجاد ميشود.
* چرا خانه همه بازيگران در شمال شهر است در صورتي که عمده علاقمندان به سينما در جنوب شهر هستند؟
يک
دليل آن اين است که هرچه به سمت شمال شهر حرکت ميکنيد از حجم ترافيک و
شلوغي کاسته ميشود و از سوي ديگر در مناطق جنوب شهر لطف و محبت مردم به
هنرمندان بسيار بيشتر است و همين موضوع باعث ميشود تا در برخي موارد
بازيگر نتواند زندگي عادي خودش را انجام دهد و به همين دليل بسياري از
بازيگران ترجيح ميدهند در مناطق خلوتتر زندگي کنند.
* چرا زندگي شخصي تعداد قابل توجهي از بازيگران دچار مشکل ميشود؟
به
دليل اينکه نوع کار ما يک کار استاندارد و مشخص نيست. من به عنوان يک
بازيگر بايد تمام ساعات روز و اوقات سالم را کار کنم و در زندگي شخصي هم
بايد يک همسر خوب، مادر خوب و خانه دار خوب باشم و يک وقتهايي برقراري
تعادل بين همه اينها براي اينکه آدم بتواند در آرام زندگي کند واقعا سخت
است. اينکه آدم بتواند تصميم بگيرد به کداميک از اينها بيشتر برسد و يا به
همه آنها برسد. به همين دليل چون زندگي يک بازيگر حالت عادي ندارد، خيلي
وقتها در ابتداي راه دو طرف فکر ميکنند ميتوانند با چنين شرايطي کنار
بيايند اما وقتي وارد زندگي مشترک ميشوند،سختيهاي زندگي هنري شخص ميشود.
البته
من به عنوان يک بازيگر پيشنهاد ميکنم که رسانهها يک تحقيقي انجام دهند
که از 100 درصد آمار طلاق چند درصد مربوط به بازيگران است. اگر 30 يا 40
درصد بود که خيلي بالا است اما اگر قشر هنرمند 5 درصد از آمار طلاق در
جامعه را به خود اختصاص داد واقعا زياد نيست. البته فروپاشي يک خانواده
اصلا ارتباطي به شغل ندارد اما چون بازيگران بيشتر در چشم هستند مردم فکر
ميکنند آمار طلاق در آنها بيشتر است.
* برخي معتقدند اگر از سينما سکس و خشونت را بگيريم ديگر چيزي از آن باقي نميماند. نظر شما در اين زمينه چيست؟
اين
موضوعي است که بايد به آن فکر کنم که اصلا واقعا اينگونه هست يا نه. اما
به هرحال شايد فاکتورهايي باشند که براي جذابيت در سينما از آنها استفاده
ميکنند.
* اگر روزي عليه ايران جنگ شود، شما براي دفاع شرکت ميکنيد؟
اميدوارم
که اين شرايط هيچ وقت پيش نيايد اما طبيعتا الان وقتي براي يک چيزهاي
کوچکي هر کاري از دستم بر بيايد انجام مي دهم در شرايط سختتر و در ابعاد
وسيعتر هم هر کاري از دستم بر بيايد حتما انجام ميدهم.
* در سالهاي اخير فيلمهايي ساخته شدهاند که نميتوانيم با فرزندمان به ديدن آنها بريم. نظر شما در اين مورد چيست؟
به
نظر من اين قضيه اصلا موضوع اشکال داري نيست.اما در همه جاي دنيا براي
فيلمها درجه بندي سني دارند. بخش عجيب اما اين است که ما بخش کودک و
نوجوان نداريم و اگر ما هم بخش کودک و نوجوان داشتيم ديگر مخاطبان دچار اين
مشکل نميشدند و اصلا لزومي ندارد بچه 10- 12 ساله يک فيلم سياسي يا
انتقادي اجتماعي را ببيند.
* چرا هنرپيشههاي هاليوود همه جا مثل سومالي در سياستهاي خارجي شرکت دارند ولي هنرپيشه هاي ما نيستند؟
براي اينکه ارتباطات جهاني ما مثل آنها قوي نيست و اين مشکل به سينماگران ما مربوط نميشود.
* چقدر از اجناسي که مصرف ميکنيد ايراني است؟
در
برخي از اجناس به خصوص موارد خوراکي يا هر چيز ديگري که کيفيت آن از کالاي
خارجي بهتر باشد، حتما سعي ميکنم از کالاي ايراني استفاده کنم.
* اگر يک ميليارد پول داشتيد با آن چه ميکرديد؟
کار
خاصي نميکردم. در شرايط امروز اقتصادي يک ميليارد تومان واقعا پول زيادي
نيست و شما مي توانيد يک خانه معمولي بخريد. و به نظرم شما بايد بگوئيد اگر
ده ميليارد داشتي چکار ميکردي. چرا که اگر بخواهيد يک خانه 100 متري به
بالا در يکي از محلههاي شمالي تهران بخريد شايد يک مبلغي هم بايد به اين
پول اضافه کنيد!. و مردم شايد اين سوال را بايد ده سال قبل ميپرسيدند.
بنابراين واقعا نميدانم با يک ميليارد چه کاري ميتوانم انجام دهم.
* آخرين کتابي که خوانديد چه بوده است؟
کتاب «راز عشق» يک يکسري از خاطرات پروفسور حسابي بود.
* بزرگترين آرزوي شما چيست؟
بزرگترين آرزوي من سلامتي جسم و روح است چرا که فکر مي کنم اگر کسي سلامتي جسمي و روحي داشته باشد به همه آرزوهايش ميرسد.
* بهترين فيلمي که ديدهايد را بگوئيد؟
خيلي فيلمهاي زيادي است که نميتوانم تک تک نام ببرم.
* بدترين فيلمي را که ديدهايد بگوئيد؟
خيلي دوست ندارم نام ببرم.
* در تمام سالهايي که مشغول کار هنري هستيد آيا احساس کرديد که جايي به شعورتان توهين شده است؟
بله
در خيلي از جاها اين احساس وجود داشته است. همين که ما به يک قراردادي
احترام ميگذاريم و به تعهد کاري خود پايبند هستيم اما تهيهکننده پول ما
را نميدهد و يا سر وقت پرداخت نميکند، توهين به شعور ما است.
* بهترين حسودي که تا به حال انجام دادهايد چيست؟
اگر
کسي را خيلي دوست داشته باشم و در کنار من نباشد به کساني که در آن لحظه
پيش او هستند حسودي ميکنم. اما حسودي به معناي واقعي کلمه و معني بد آن
نکردهام.
* چند کلمه مي گوئيم و احساس خود را در مورد آنها بيان کنيد:
عزت الله انتظامي:
بهترين الگو براي يک بازيگر
علي نصيريان:
اولين پدر سينماييام
محمد علي کشاورز:
برخلاف آنچه که همه مردم در سريال «پدرسالار» ديدند از صميم قلب دوستشان دارم.
جمشيد مشايخي:
پدر دوم سينماييام.
نيوشا ضيغمي:
واقعا زياد نميشناسمشان
شهرت:
با محبوبيت کامل ميشود و به تنهايي کافي نيست.
سينماي ايراني:
يک بخش اعظمي از زندگي خانواده من
انرژي هستهاي:
در جهت مثبت بسيار عالي
محمدرضا شريفينيا:
اونجورا هم که شما فکر ميکنيد نيست!
هاليوود:
الگو و سرمشق سينماي جهان
دفاع مقدس:
بخش مهمي از تاريخ انقلاب اسلامي که براي نسلهاي بعد بايد زنده نگه داشته شود.
آنجلينا جولي:
مقياس و ملاک نصف دخترهاي ايراني براي ميزان زيبايي!
بدترين حادثه اي که برايتان اتفاق افتاده:
مرگ عزيزانم
مهمترين اتفاق جهان:
صلح جهاني
مهمترين اتفاق ايران:
ايران هميشه اينقدر شاهد اتفاقات مهمي است که نميدانم کدام را بگويم.
صلح:
آرزوي بشريت
هيروشيما و ناکازاکي:
اميدوارم اين حادثه تلخ ديگر هيچوقت تکرار نشود.