صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۰۱۰۲۷
تاریخ انتشار: ۳۷ : ۱۷ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۱
* دکتر حسین انتظامی
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 ربطه رسانه ها و سیاسیون چگونه باید باشد؟

نسبت رسانه با سیاست چیست ؟ این نسبت در کشور ما تفاوت هایی با مرسومات دنیا دارد :
1- آیا رسانه از سیاسیون تاثیر می پذیرد یا برآنان اثر می گذارد و کنش های آنان را شکل می دهد؟ در مغرب زمین که خاستگاه رقابت سیاسی و رسانه است، هر چیز در جای خود نشسته و نسبت این دو مشخص است. صاحبان سرمایه که بازیگران اصلی اند، سیاستمدارانی نیز پرورش داده اند و رسانه هایی را نیز که خودشان وجود آورده اند به آنان سپرده اند، هرچند همه چیز ظاهرا در جای خود و به صورتی مستقل و آبرومندانه چیده شده است. سیاسیون از رسانه ها خط نمی گیرند بلکه خط می دهند ، با تصریح مجدد این ترجیع بند که پوشش و پز مستقل رسانه ها حفظ می شود.

در ایران اما معلوم نیست که سیاسیون، سیاست رسانه ها را تعیین می کنند یا رسانه ها به سیاسیون خط می دهند . به همان تعداد که مثال و مصداق برای مدل اول داشته باشیم ، برای مدل دوم شاهد مثال داریم. تا اینجای کار می تواند اشکالی نداشته باشد. نهایتا می گوییم مدل بومی! خاستگاه نگارنده البته حوزه رسانه است و بنابراین هرچه این حوزه، فربه تر شود موجب خرسندی و افتخار اوست اما از فربهی ناقواره باید بیم داشت و به دنبال تناسب و توازن بود . لذا باید گفت برای سیاسیون که قرار است مملکتی را اداره کنند قباحت دارد که تحلیل های خود را از رسانه ها بگیرند اما متاسفانه در این مُلک چنین است . مضحکه بعدی و بلکه بزرگتر آنجا اتفاق می افتد که سیاسیون ما خطی خبری را پی می ریزند و به اصطلاح جریان سازی می کنند. سپس انعکاسات رسانه ای همان موج را می بینند؛ موجی که به دلیل خصلت رسانه ، در باز تولیدات بعدی با پدیده رزنانس مواجه می شود و پردامنه تر می شود. دیالکتیک ،‌ هم افزایی و نقطه بامزه ماجرا آنجا اتفاق می افتد که همین عنصر ظاهرا زیرک ما خودش هم باورش می آید شایعات و تحلیل هایی که چند روز پیشتر توسط خودش ساخته شده ، واقعیت دارد و یادآور آن خاطره ملانصرالدین است که به خلق الله می گفت در این کوچه، آش می دهند و وقتی ذوق و شوق و شتاب آنان را می دید خودش هم باور می کرد و از پی آنان می دوید !

2- داشتن رسانه و تعداد (حتی کم نفوذ و بی تاثیر) یکی از شاخص های جدی در وزن کشی سیاسیون ماست،‌ همچنان که احزاب بی عضو اما ثبت شده (که در کشور ما فراوانند) به کارشان می آید و از قضا ، رفیق و رقیب نیز بر می تابند و به این وزن بادکنکی امتیاز می دهند و آن را بدیل شاخص های وزن کشی (نظیر راهبرد مشخص، مانیفست، دیسیپلین حرفه ای، سابقه حزبی، قدرت چانه زنی، میزان نمایندگی جناح ،‌ حمایت کهنه کاران ، نفوذ در پارلمان ، پشتوانه نخبگی ، ‌بدنه اجتماعی ، سرعت انطباق ، اجماع سازی ، توان پیشبرد نظرات و ...) می کنند .

ورود سیاسیون به رسانه داری و رسانه سازی مخاطراتی برای هر دو حوزه ،‌ اهل هر دو حوزه و مخاطبان هر دو حوزه دارد و سبب اختلالاتی جدی در باز نمودها می شود و برای همه ،‌ دردسر می سازد . این قبول که این دو حوزه ، اشتراکاتی با یکدیگر دارند و این قبول که برای توفیق در هر یک به پشتیبانی دیگری نیاز است اما وقتی بخواهیم با قاعده دنیای سیاست در زمین رسانه بازی کنیم (یا بالعکس) آن اختلال به وجود می آید .
آیا یک سیاست پیشه می تواند کار رسانه ای هم بکند؟ جواب اجمالی مثبت است (هر چند اگر بخواهد در هر دو عالم به صورت حرفه ای کار کند و بدرخشد ، فرصت نمی کند برای هر دو وقت بگذارد) حالا که جمع این دو ، لااقل به صورت تئوریک ممکن است، آن فرد دو کاره باید متوجه باشد که در هر زمین با قاعده همان حوزه بازی کند . یک پزشک جراح می تواند فوتبال حرفه ای هم بازی کند ولی باید بداند در بیمارستان‌، روپوش سفید به تن می کند و با قواعد دنیای پزشکی رفتار می کند و در زمین چمن ، شورت ورزشی می پوشد و قواعد فیفا را رعایت می کند . حال اگر بخواهد قواعد فیفا را به بیمارستان تسری بدهد چه می شود !

سیاست و رسانه ، اشتراکات فراوانی دارند . از جمله جلب اعتماد و اقناع (‌مثلا دنیای ورزش یا دنیای نظامی گری به اقناع نیاز ندارد ) یک سیاستمدار باید مخاطب را اقناع کند که به او رای بدهد و یک رسانه باید اعتماد مخاطب را کسب کند تا او را انتخاب کند . اما تفاوت در کجاست؟ سیاستمدار برای این کار ، دلیلی نمی بیند که افکار رقیب را نیز ارائه بدهد ، فرصت او محدود است و باید بر تفاوت ها سوار شود اما رسانه اگر نتواند به مخاطب خود بقبولاند که صرفا روایت گر است و به همه زوایا نور می تاباند و نگاه بی طرفانه ای دارد ، ‌اعتماد مخاطب را از دست می دهد . تنها از بولتن های حزبی (نظیر روزنامه پراودای مرحوم) پذیرفته است که فقط از یک موضع سخن بگوید و یک موضع را نمایندگی کند . سیاستمدار می تواند و بلکه باید رقیب خود را نادیده بگذارد ( نه به معنای محاسبه نکردن او در معاملات بلکه به معنای بلندگوی او شدن) اما رسانه نمی تواند از کنار یک رویداد بگذرد ، صرفا به دلیل آن که از آن موضوع خوشش نمی آید .

از سیاستمدار انتظار می رود و بلکه باید که طرف ماجرا باشد . اتفاقا سیاستمدارانی که همیشه مواضع مبهم و کلی داشته باشند سیاستمدار نیستند. حتی اگر بنا به ملاحظاتی از صراحت پرهیز می کنند باز هم تأویل پذیر است و سکوت آنان در بافتار خودش قابل تحلیل است ، عین گام سکوت در یک موسیقی. حالا فکرش را بکنید که رسانه نیز با همین دست فرمان اداره شود ، یعنی طرف ماجرا بودن . در آن صورت دیگر به معنای فراگیر، رسانه نیست بلکه بولتن حزبی است که مخاطبش هواداران آن حزبند نه عموم مردم .
البته من با القائاتی که در متون غربی می شود که «رسانه همواره باید بدون موضع باشد» مخالفم. مثال نقضی اش این است که مگر خود آنان بی موضع اند؟ اتفاقا رسانه از آنجا که ابزار قدرت است حتما سناریو پردازی دارد اما آن بی طرفی رسانه را اینگونه تعبیر می کنیم که لااقل باید بتواند مستقل نمایی بکند. نباید آشکارا و جیغ ،‌ مواضعش را لو بدهد و رد پا بگذارد. باید به گونه ای رفتار کند که افراد عادی نتوانند خط و خطوط او را استخراج بکنند اما در عین حال افراد حرفه ای بفهمند که دنبال چیست؟!

3- سیاسیون ما در عین حال «رسانه هراسی» نیز دارند و مثل عوام الناس فکر می کنند که رسانه ها می توانند همه چیز را کن فیکون کنند و لذا همیشه کاسه ای زیر نیم کاسه می بینند . شاید اشکال کار را باید در جایی دیگر سراغ گرفت . در نبود احزاب و مدل های مدنی و متعارف رقابت ، رسانه ها خواسته و ناخواسته ، ‌بدیل احزاب می شوند و به طور رسمی آنان را نمایندگی می کنند و حتی اردو کشی را نیز به عهده می گیرند و لاجرم به نیابت از حزب و دنیای سیاست ، قربانی می شوند . برای این چاره ای باید اندیشید تا هرکس در جای خود قرار بگیرد و هزینه ها کاهش یابد.

4- رسانه ها می توانند « افکار عمومی سازی» کنند که دیده ایم غربی ها بخوبی از این کار ویژه استفاده می کنند و به صورتی نرم اثر می گذارند، بدون آن که مخاطب متوجه عملیات روانی روی خود بشود. رسانه ها ‌می توانند با تکنیک های حرفه ای از کاه ،‌ کوه که نه ، اما تپه بسازند؛ اما این غلط است که فکر کنیم فعال ما یشاءاند و می توانند عدم را وجود نشان دهند (‌و بالعکس) سیاسیون ما اما گمان دارند رسانه چنین ظرفیتی دارد و لذا «اُور دوز » می کنند و رسانه را از تعریف و کارکرد خود خارج می سازند .


منتشر شده در ویژه نامه نوروزی هفته نامه مثلث