arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۳۰۴۰۰
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۶ - ۲۵ اسفند ۱۳۹۵
یادداشتی از محمدمهدی فقیهی به مناسبت سالگرد ارتحال حاج احمد خمینی؛

می نویسم باز فصل درد را...

نوشته ی پیش رو، یادداشتی است از حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی فقیهی که بیست و دو سال پیش، چند ماه پس از ارتحال حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی (قدس سره) در آستانه ی برگزاری کنگره «بررسی نقش زمان و مکان در اجتهاد» به صورت محدود در بولتن کنگره منتشر شد و اینک به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان بازنشر می شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

می نویسم باز فصل درد را...

نوشته ی پیش رو، یادداشتی است از حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی فقیهی که بیست و دو سال پیش، چند ماه پس از ارتحال حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی (قدس سره) در آستانه ی برگزاری کنگره «بررسی نقش زمان و مکان در اجتهاد» به صورت محدود در بولتن کنگره منتشر شد و اینک به مناسبت سالگرد ارتحال ایشان بازنشر می شود:



می نویسم باز فصل درد را...

می نویسم باز فصل درد را

به یادآوردن "آغاز فصل فراق، خود به وسعت فراق، صبر از دل می برد و دیده دریا می کند.

فراق نامه حضرت حجه الاسلام و المسلمین، حاج سید احمد آقا خمینی قدس سره چیزی ورای توان و نوشته این قلم و سپیدی اوراق است. در تذکار سوگ او واژه ها بی تابی می کنند، خیالات می گریزند و نقش غم، سراسر پرده ادراک را می پوشاند.

مردی که خون خمینی در رگ او می دوید و تار دل خود را با عشق او زخمه می زد و می نواخت، اکنون در بستری از خاک، رویای ملکوت می بیند و رها از تاریکی این تاریکدان، از روشنی دیدار مدهوش می شود.

میانجی فیض امام به امت و پرده دار اسرار او، همان گویای خاموش و زهر نوش شکر فروش و آن داغ دیده ی چراغ مرده ی فراق کشیده ی روزگار پس از پدر اینک در حریم گرم و جاودانه ای لطف پروردگارش غنوده و فارغ از هر گفت و شنفت نیک و بد،در کنار تندیس روح مراد روحانی و تبار جسمانی خود،آرام گرفته است.

یکی از جفا ها و جورهای روزگار بر او این بود که چهره سیاست اندیشانه ی وی بر دیگر وجوه نا پیداتر درون او غلبه ی تام داشت. ظاهر بینان بی باطن از او تنها رویه ای می یافتند که حتی برای خودشان اهمیت بسیاری نداشت.

در ورای سطح پیدا و ناپایدار سیاست، جهان ژرفاژرفی از معرفت و محبت خدا و دانش و بینش،وجود داشت که تنها برای شمار اندکی از همنشینان و همدلان او روی می کرد و جلوه می فروخت. او از پدر بسیار به ارث برده بود و بر سر آن بود که این تراث را چون جان گرامی بدارد و قدر و قیمت آن را برای دیگران باز نماید و باز گوید. میراث معنوی اندیشه و علم و عرفان پدر را گرامی بدارد و قدر و قیمت آن را برای دیگران باز نماید و بازگوید. میراث معنوی اندیشه و علم وعرفان پدر چنان حجیم و عظیم بود که تنها در دیده و دل دریایی او گنجایی می یافت.

یکی از آن بی شمارها و اندکی از آن بسیارها، حراست و حفاظت لحظه به لحظه ی او از لب و لباب وجانمایه ی اندیشه امام خمینی، یعنی اصل اساسی"ولایت فقیه" بود. او خود را سرباز کوچک انقلاب و فرمانبردار رهبر فرزانه انقلاب در همه صحنه های خطیر انقلاب اسلامی می دانست و در این راه آن چنان گام فرا پیش می نهاد که سیاست بازان سر خورده از اعتقاد، سخن به زخم او می گشودند.

و دوم از آن بسیار، اندیشه هایی بود که به قلمرو اجتهاد در دین وابسته بود. «نقش زمان و مکان در اجتهاد» فکرت بدیع و بی بدیل امام خمینی (قدس الله نفسه الزکیه) بود که «حاج احمد آقا» با اعتقاد به اوج دین باوری و دردمندی و جهانشناسی امام، به عزم شرح و باز نمودن آن و پدیدار ساختن افق و گستره ی گره گشایی آن، تلاش و کوشش بسیار نمود و رنج مأجور و سعی مشکور خود را همراه آن ساخت.

این ایده،سودای کسی است که می کوشد در چارچوب جهانی که خود را از آسمان بریده و با زمین سخت در تنیده، «دینی» زندگی کند. قصه ی شگفت دینی زیستن در جهان دگرگون شونده ی مادی، داستان پر رمز و راز و چند توی آشتی انسان معاصر و گریخته از وطن و خانه ی اصلی خود، با مبدأ دینی و الهی است.

با این نظریه، شکل بایسته جمعی و فردی بشر امروزی باز شناخته می شود و به سوالها و دردها و سوداهای او طبیانه پاسخ داده می شود. این انگاره به نیکی اشکار می کند که دین، ویژه جامعه ی کشاورزی یا جامعه ی شبانی و دامداری یا جامعه ی صنعتی نیست، دین ویژه ی انسان است و انسان هر قامتی که داشته باشد، جامه ی دین بر اندام آن بایسته و به اندازه است. نظریه انطباق شریعت با مقتضیات زمان و مکان، راز موزون کردن جامه ی دین بر اندام انسانی است که در بستر تاریخ و گستره جغرافیا همواره در قد کشیدن و تنومند شدن و برومند شدن است. مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی رحمه الله علیه با درک مقام بلند این نظریه، مجمعی را پی ریخت که نام آوران اندیشه و صاحبان منش را گردآورد تا درباره اصول و مبانی و لوازم و توابع و معنای آن به تأمل بنشینند و راهی را برای دریا شدن جویبار دین، در زمین تفتیده از داغ مادیت و فراموشی خدا، بیابند و جامعه ای بر پایه رفتار همه سویه ی شریعت سهل و انسانی پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و اله و سلم بسازند، جامعه ای که برای دیندار بودن نیازی به ترک دنیا ندارد، بلکه در عین زیستن در دنیا، زیستن با دین را در بهترین و زیبا ترین شکل آن تجربه می کند. کنگره بررسی مبانی فقهی امام خمینی(ره) که اینک بررسی "نقش زمان و مکان در اجتهاد" را برعهده گرفته است ، به واقع یادگار و اثر زنده ی آن زنده ی همیشه جاوید بود و امیدواریم که چون دیگر آثارش، برکت خیز و در خلق مدام و فزاینده باشد.

دوم: سنت دینی- شیعی ما، سنتی است که به مفهوم بی نظیر"اجتهاد" در دوران غیبت امام علیه السلام ارج و اهمیت می نهد. در یک سخن، فرایند"اجتهاد" به معنای روش نواندیشی و نوفهمی متون دینی ( کتاب و سنت) و روشی برای پویایی و پیشرفت و نیز برای بر آمدن از عهده ی پرسش ها و نیاز های دوران است. شیعه با این روش توانسته است در گذر تاریخ، تری و طراوت و تازگی خود را حفظ کند و در چنبره و چار چوب زمانها و مکانها نپوسد و جاودانه بماند.

پیروزی انقلاب اسلامی که از پس سده های طولانی انزوای شریعت رخ نمود، در واقع آغاز راهی بود که دین را دوباره به معرکه نظریات "اداره، سیاست و حکومت" وارد کرد و پرسشهای فربه و معضلات سترگی را پیش رویش نهاد، اینجا بود که امام و پیشوای دین، اجتهاد مصطلح را برای رویارویی با مسائل این جهانی و اداره جامعه ناکافی خواند و عالمان و فقیهان فرهیخته ی دین را وصیت داد تا به اصلاح سراپرده ی اجتهاد، از طریق دخالت دادن عنصر زمان و مکان در فرایند اجتهاد بپردازند. همان بزرگ، بر همین بنیان استوار و تحول آفرین، ادعای حق سالیان شیعه را بازگو فرمود و فقه را نه " خط قرمزها" که تئوری تمام و کمال اداره ی زندگی از گاهواره تا گور دانست و بدیهی است چنین ادعایی بایسته های بسیار دارد که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت آیه الله خامنه ای (ادام الله ظله) در آذر ماه سال جاری، جمع نخبگان حوزه علمیه قم را به نکات مهم آن تفطن دادند و در این باره سخن گفتند.

این پرسش که اجتهاد چیست و چه ویژگیهایی دارد و چگونه با عناصر بیرون متن(عناصر فرامتنی) گره می خورد،پرسشی وابسته به روش شناسی علم شیعی است و جای پژوهش ها و کاوشهای بسیار دارد.

چنین پرسشی از اجتهاد، به واقع به کار آمد کردن علم فقه در روزگار معاصر خواهد انجامید و از آنجا که این سوال درباره روش است، با شفافیت بخشی به روش استنباط در علم فقه و برنده ساختن آن، علم اصول را نیز- که علم مبانی روش شناختی فقه است- از تورم و فربهی ناموزون نجات خواهد داد. «کنگره مبانی فقهی حضرت امام خمینی» که به همت موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی رحمه الله عزم پرداختن به «نقش زمان و مکان در اجتهاد» را دارد، به واقع بر سر همین بن پارها و ارکان فرامتنی مقوم اجتهاد، اندیشه می ورزد و با وام و الهام از سخن سرآمد عالمان شیعی روزگار، می کوشد معنا و مجاری و وجوه تأثیر زمان و مکان را در اجتهاد باز نماید.

آیا زمان و مکان همان عرف، مصلحت و بناهای عقلائی هستند؟ آیا تأثیر زمان و مکان در اجتهاد به معنای کشف ملاک ها و مناط های احکام زمانمند و مکانمند و تعمیم آنها بر زمان و مکانی دیگربا همان شرایط و روابط تاریخی-جغرافیایی- اقتصادی- سیاسی- اجتماعی و فرهنگی است؟ آیا مکان و زمان، حکایت و حدیث دوباره درباره احیای عقلانیت در فهم شریعت است؟ آیا منظور از توجه به زمان و مکان، توجه دقیق به حوزه موضوعات و کارشناسی آنست؟ آیا نقش زمان و مکان در ملاکات،موضوعات و یا احکام ظاهر می شود و آیا.......

زمان و مکان به هر معنا که باشد، باید چگونگی تأثیر آن در فرآیند اجتهاد و استنباط تعیین شود. به گمان من هر معنایی از زمان و مکان، نمی تواند بی پیوند و بی پیمان با جهان مدرن و روابط عینی و اندیشه ها و ساختار های پدید آمده ار آن باشد.

از این رو، سخن از نقش زمان و مکان در اجتهاد، سخن از جامعیت و جاودانگی احکام دینی و نامیرایی سنتی قدیم و قویم، در روزگار مدرن است. آماده سازی هاضمه ی ناتوان خِرد خُرد و دنیا زده ی انسان معاصر برای پذیرش حقیقه الحقائق و اصالت و ولایت دین است.

اندیشه ای که در ورای این کنگره، انگیزه پدیدایی ان را آفریده است، باور دارد که سنت ما، هم در درون و هم از بیرون، قابلیت پر و پیمانی برای پاسخ گویی به نیازهای انسان در همه ی زمانها و مکانها دارد و به واقع با برپایی چنین کنگره ای می توان موانع نظری و پاره ای تعارض های ظاهری که میان عمل به احکام شریعت و زیستن در جهان مدرن وجود دارد را هموار ساخت و زمینه را برای بسط اندیشه ی دینی و قدرت و ولایت بیشتر دین فراهم چید.

مقتدای عزیز و سفر کرده این دیار حضرت امام خمینی- قدس سره- با تاکید بر این نکته می خواست جهان مدرن را در دست قدرت جانان خود، یعنی دین فرو بگیرد و از آن فرا گذرد. از این رو، مسائل جهان و روابط و اندیشه های حاکم بر آن را شناخت تا این جهان با معلوم شدن خود، مقهور و مغلوب ولایت دینی شود. بر این پایه می توان گفت: اجتهاد راه دینی برون شدن از بحران سنت و مدرنیسم است، راهی که به غلبه دین و سنت دینی بر مدرنیته خواهد انجامید.


نظرات بینندگان