arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۶۶۸۳
تاریخ انتشار: ۳۷ : ۲۳ - ۲۰ مهر ۱۳۹۸

یادداشت‌های روزانه اعتماالسلطنه، چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۲۶۰: روزنامه «اختر» نوشته بود دولت ایران می‌خواهد سواحل مشرق جنوبی بحر خزر را به دولت روس بفروشد!

در روزنامه «اختر» شرحی نوشته بود که دولت ایران می‌خواهد سواحل مشرق جنوبی بحر خزر را یعنی حوالی استرآباد را به دولت روس بفروشد. شاه از این مطلب زیاد برآشفته بودند. دو نفر از وزرا [را] خودشان مامور کرده بودند که تفصیلی بنویسند به طور تکذیب که [در] روزنامه «اطلاع» مندرج شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

روزنامه «اختر» نوشته بود دولت ایران می‌خواهد سواحل مشرق جنوبی بحر خزر را به دولت روس بفروشد!پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:

 

صبح امروز به طرف دروازه دولاب رفتم، خیابان جدید را تماشا [کنم] که می‌سازند و موسوم به «کامرانیه» است. بعد [به] خانه حشمت‌السلطنه، از آن‌جا [به] خانه معتمدالملک، از آن‌جا [به] عشرت‌آباد رفتم. تفصیلی گذشت که لازم است بنگارم؛ در روزنامه «اختر» شرحی نوشته بود که دولت ایران می‌خواهد سواحل مشرق جنوبی بحر خزر را یعنی حوالی استرآباد را به دولت روس بفروشد. شاه از این مطلب زیاد برآشفته بودند. دو نفر از وزرا [را] خودشان مامور کرده بودند که تفصیلی بنویسند به طور تکذیب که [در] روزنامه «اطلاع» مندرج شود. امین [الملک] که یقین این مطلب را خوب می‌نوشت ندانستم به چه ملاحظه طفره زده بود از نوشتن و به گردن وزیر خارجه ۱ انداخت. متجاوز از یک ماه است شاه این فرمایش را کرده است و هر روز تاکید و تکرار می‌فرمودند. وزیر نمی‌فرستاد. بالاخره دیشب فرستاده بود. خواندم و خندیدم. هیچ نگفتم. علی‌الطلیعه برخاسته بیرون رفتم. چراغی روشن نموده مسوده [چرک‌نویس یا پیش‌نویس - انتخاب]کردم. میرزا فروغی را خواستم دادم نوشت. [به] عشرت‌آباد رفتم. شاه فرمودند: «مسوده وزیر چه شد؟» از جیب بیرون آورده، نمودم. خواندند و به تکرار کوشیدند، چیزی نفهمیدند. فرمودند: «من نفهمیدم چه نوشته است؟» آن وقت مسوده خودم را دادم. عرض کردم: «من فضولی کردم چیزی نوشتم ملاحظه فرمایید.» خواندند. بسیار تعریف فرمودند. عرض کردم: «قربانت شوم زبان هر فرقه را اهل آن فرقه می‌داند. دوازده سال است اداره روزنامه با من است و چهارده سال است اتصالا به جهت شما روزنامه می‌خوانم.» خلاصه به جانب وزیر بسیار بد گذشت. عضر مراجعت به منزل شد.

پی‌نوشت:
۱- وزیر خارجه در این زمان میرزا سعید خان انصاری ملقب به مؤتمن‌الملک بود.

نظرات بینندگان