«انتخاب»، خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز 19 مهر 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال 1371
دکتر [عبدالله] جاسبی، [رئیس دانشگاه آزاد اسلامی] آمد. برای حل مشکلات دانشگاه آزاد اسلامی و تأسیس واحدی در تاجیکستان و مدارس غیر انتفاعی استمداد کرد و گزارش عملکرد را داد.
آقایان [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو] و [غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت] آمدند. در خصوص رساندن سوخت به نیروگاهها در سالجاری و میانمدت و درازمدت مذاکره شد؛ مشکلشان را رفع کردم.
دکتر [حسین] عظیمی، [استاد اقتصاد] آمد. نظراتی دربارة برنامههای اقتصادی داد. [مسئولان] حزبالله لبنان و وزیر امورخارجه آمدند. گزارش وضع را پس از انتخابات اخیر لبنان دادند؛ از پیروزیشان در انتخابات خیلی خوشحالاند. دربارة ریاست مجلس و تشکیل دولتشان صحبت شد. دکتر [مجید] عباسپور، [مشاور فنی رییسجمهور] و همکارانش در پدافندش. م. ر [= شیمیایی، میکروبی و رادیواکتیو] آمدند. گزارش دادند و کمک خواستند.
عصر به جلسه هیأت دولت نرفتم و کارها را انجام دادم. شب میهمان رهبری بودم. دربارة سفر ایشان [به استان چهارمحال و بختیاری] صحبت شد؛ راضیاند، مخصوصاً از کمکهای آقایان [حمید] میرزاده، [معاون اجرایی رییسجمهور]، [جلیل] بشارتی، [رییسدفتر مناطق محروم نهاد ریاست جمهوری] و [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهاد سازندگی].
سال 1372
بعد از نماز صبح برای زیارت به حرم رفتم و وداع کردم. برگشتم و صبحانه خوردم. ساعت یک ربع به هفت در فرودگاه بودیم. قرار بود دیشب مراجعت کنیم، اما به خاطر خستگی به امروز موکول شد، ولی جمعی از همراهان دیشب مراجعت کردند. آقای طبسی نرسیده بود. گشتی در فرودگاه زدم. ایشان رسید و خداحافظی کردیم و به سوی تهران پرواز نمودیم.
یکسره به دفترم رفتیم. تا ساعت ده ونیم کارهای عقب مانده را انجام دادم. آقای محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی] برای کسب نظر دربارة کارش و همکاران جدیدش آمد. دکتر ولایتی آمد. گزارش سفر به نیویورک و کره جنوبی را داد و مذاکرات با وزیران امورخارجه انگلیس، مصر، امارات، کویت و... را گفت. اطلاع داد که سعودیها با خواست من در مورد گذرنامه عُمره که به فهد گفته بودم، موافقت کردهاند. گفتم مسأله مذاکره با سعودالفیصل را پیگیری نماید و همچنین مسأله بازداشت متهم آلمانی را که قرار نبود بازداشت شود. راجع به سفر آسیای میانه و احتمالاً آذربایجان صحبت شد.
عصر شورای اقتصاد جلسه داشت. دربارة آییننامه واگذاری صنایع دولتی به بخش خصوصی مذاکره داشتیم؛ ناتمام ماند. تا ساعت هشت شب کارهای مانده را انجام دادم و به خانه آمدم. با عفت و یاسر، سریال لبخند زندگی[1] را تماشا کردیم. شیر آبگرم شوفاژ را باز کردیم و از شومینه هم استفاده نمودیم؛ هوا سرد شده است.
سال 1373
مسأله عراق و کویت در منطقه همچنان داغ است؛ گرچه عراق اظهارآمادگی برای عقبنشینی کرده، ولی آمریکا در موضع خود باقی است و مرتباً نیرو اعزام میکنند.
آقای [سیدمهدی] یثربی، امامجمعه کاشان آمد؛ به عنوان بازدید سفر من به کاشان. مقداری از سفرش به آلمان و ملاقات با سران جمعیتهای اسلامی آنجا گفت و برای نیازهای عمرانی مدارس و مساجد کاشان استمداد کرد و از خطبه جمعه گذشته من قدردانی کرد.
آقای مسیح مهاجری، [مشاور اجتماعی رییسجمهور و مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی] آمد، در مورد ضرورت کارهای فرهنگی عمیق در مقابل حرکت وسیع لیبرالیسم تذکر داد و خواست که اجازه سفر تحقیقی به آسیای میانه و شمال آفریقا بدهیم و برای روزنامه باز هم استمداد نمود؛ دیگر صحبتی از کنار رفتن از روزنامه نداشت. آقای [محمد] فروزنده، [وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح] آمد و برای فروش سلاح به کنیا و سودان اجازه گرفت.
عصر مجمع تشخیص مصلحت نظام برای اصلاح قانون تعزیرات حکومتی جلسه داشت. اختیارات وسیع قضایی و تشکیلاتی برای مبارزه با گرانی گرفتیم؛ آنچه که بنا بود قوه قضاییه در این خصوص رسیدگی کند و نیز اجازه اصلاح تشکیلات مصوب سال 1367 مجمع برای تعزیرات، به دولت واگذار شد. ابتدا بعضیها نوعی مخالفت داشتند وقتی استغاثه[1] من با توجه به مشکل گرانی را دیدند، به سرعت موافقت کردند. تا ساعت نُه شب، کارها را انجام دادم و به خانه آمدم.
سال 1374
در گزارشها، پیشرفت طالبان و گرفتن سرآسیاب از دولت [برهانالدین] ربانی، موردتوجه است. آقای بروجردی، [معاون وزیرامورخارجه]، به همین دلیل به ایران رفت. اول وقت برای مراسم اهدای گل به محل یادبود شهدا در 35 کیلومتری شمال غرب داکا رفتیم و در راه اطلاعات زیادی کسب کردیم. اطراف داکا را آب گرفته و به زودی خشک میشود. اراضی در مدت خشکی زمین، دو بار زیرکشت میرود. پنج ماه در سال آب گرفته و هفت ماه کشت است.
در مسیر مردم زیادی از روستاها در دو سوی جاده به استقبال آمده بودند. پس از اهدای گل، درختی هم غرس کردیم. با یک راننده ریکشا- سهچرخهایی که دو نفر مسافر را حمل میکنند- صحبت کردم؛ کار سختی است، ولی با توجه به مشکل محیطزیست، جالب است.
به کاخ نخستوزیری رفتیم. ابتدا مذاکره خصوصی داشتیم. دربارة مشکل مبارزات اپوزیسیون گفت که خواستار استعفای دولت و تشکیل دولت موقت برای انتخابات آینده هستند و نیز از مشکل اختلاف با هند بر سر آب و با پاکستان بر سر مهاجران بیکار گفت. در جلسه رسمی، در موارد همکاری مذاکره شد که زیاد است و بر اهمیت همکاری دو کشور تأکید شد.
عصر به جلسه اتاق بازرگانی و تجار بخش خصوصی در هتل رفتیم. وزیر بازرگانی صحبت کرد و خیرمقدم گفت و من دربارة ضرورت پیداکردن میدانها و شیوههای جدید و مدرن برای توسعه تجارت صحبت کردم[1].
از آنجا برای شروع کار ساختمان واحدی برای تعلیم زبان فارسی به هزینه ایران، به دانشگاه داکا رفتیم. وزیر فرهنگ و رییس دانشگاه، دربارة اهمیت زبان فارسی در تاریخ بنگلادش و ضرورت توجه به آن به خاطر میراث گرانبهای زبان فارسی در آنجا حرف زد. من هم در همین زمینه سخنرانی کردم[2]. زمینی در اختیار گذاشتهاند. بناست سه هزار متر مربع بسازیم روی سنگ بنایی که پردهبرداری کردم، شعری فارسی آورده بودند که تمجید از زبان فارسی و یک مصراع آن به صورت ابجد، تاریخ شروع ساخت بود.[3]
به سفارتمان رفتیم. چندصد نفر، علمای روحانی از سراسر بنگلادش جمع بودند. نماز جماعت را به امامت یکی از آنها خواندیم. شاعری از آنها، شعری رسا در وصف انقلاب و من خواند. یکی از علما دربارة اهمیت ایران و انقلاب سخنرانی کرد. من در صحبتی مفصل دعوت به اتحاد کردم و جواب تهمتهای تفرقهافکنان به شیعه، از قبیل عقیده به تحریف قرآن یا اهانت به صحابه و همبستگی ائمه با پیغمبر صحبت کردم[4]. سپس مقداری با خانوادههای ایرانیان سفارت و دانشجویان، مذاکره و دلجویی داشتیم.
برای شام به نخستوزیری رفتیم. ابتدا مذاکرات خصوصی با خانم خالده ضیاء برگزار شد. سپس به شام رفتیم. سر میز بیشتر او با عفت صحبت میکرد و من با رییس قوه قضاییه که خیلی نسبت به ایران ابراز علاقه میکرد و سئوالات زیادی داشت.
سال 1375
تا ساعت ده صبح كارهاى دفتر را انجام دادم. مصاحبهاى با نشريه اشپيگل از آلمان داشتيم. سئوالات زيادى در زمينههاى مختلف داشتند، ولى هدف اصلىشان مسأله دادگاه ميكونوس بود و سئوالات شيطنتآميز بود .
آقاى [مهدی] خندقآبادى، سفير جديدمان در يونان، براى كسبنظر آمد. عصركارها را تكميل كردم و به خانه آمدم. گزارشهاى امروز هم حاكى از پيشروى نيروهاى دولت افغانستان در مقابل طالبان است.